شعر

دیدمش گفتم منم،نشناخت او
-نيما يوشيج
دیدمش گفتم منم،نشناخت او
-نيما يوشيج
روز 37 :
میدونم که تا آخر عمرم
دلتنگت باقی میمونم.
یک تصمیم اشتباه باعث میشه کُل عمرت پشیمون باشی.
زندگی خود را چگونه گذراندید؟
به نام خدا:
گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی،گوشی...
پایان.
-به کسی اعتماد نکن
-وابسته کسی نشو
تنها کاری که تونستی انجام بدی این بود که منو قضاوت کنی قاضی داستان خیالی ذهن خودت شده بودی چون اونجوری که تو میخواستی نشد.
داستانی که توش قاضی شده بودی و منو مقصر میدونستی واقعی نبود
قضاوتهای اشتباه تو باعث شد همچی تغییر کنه، تو از ی چیز خیلی کوچیک ی چیزی ساختی که به قول خودت قابل بخشیدن نبود.
البته منم تو این داستان خیالی تو بی تقصیر نبودم، منم مقصر بودم اره تو راس میگفتی من مقصر اصلی داستان خیالی تو بودم، من مقصر بودم چون بهت فرصت دادم، بخشیدمت، هر بار که منو قضاوت کردی بخشیدمت ولی تو بازم به قاضی بودن خودت ادامه دادی.
تو هیچوقت نفهمیدی واقعیت چی بود فقط میگفتی نمیتونم ببخشمت اگه بجای حرفای تکراری، حرفای منو میشنیدی و یکم منطقی بودی شاید اینطوری نمیشد.