عشق

عشق یعنی من انتخاب کنم چه کسی ویرانم کند.

-فئودورداستایوفسکی

صدمه

بعضی افراد به تو صدمه میزنن و بعدش طوری رفتار میکنن که انگار شما اون‌ها رو آزار دادید.

ابر

بعضیام مثل ابر میمونَن گورشونو که گم میکنن نور میباره به زندگیت.

حافظه

هیچوقت حافظه خوبی نداشتم ولی ثانیه به ثانیه چیزایی که به تو ربط داره رو حفظم.

اشک‌هایش

اشک‌هایش زمانی فرو ریخت،که دیگر کلمات برای بیان دلتنگی‌اش عاجز شده بودند.

یک‌ بار

زندگی برای اینکه یک بار دوستت داشته باشم خیلی کوتاهه،قول میدم تو زندگی بعدی دنبالت برگردم.

pov

POV: وقتی میفهمی تو اونو به همه ترجیح میدادی ولی اون همه رو به تو ترجیح داده.

پایان

و در پایان؛ کاش کسی میگفت چطور میتوان به چیزی فکر نکرد؟ کسی را دوست نداشت، و رنجی را فراموش کرد.
چطور میتوان آسوده بود از فکر،از خیال.
چطور میتوان رها کرد؟ آدم‌ها را، انتظار را، و گاهی زندگی را.
و از دردهای نگفتنی‌ای که آدم را شکسته میکند.